یادآوری های ساده

ساخت وبلاگ

هنوز جمعیت داشت وارد مصلی میشد که ما برگشتیم

بخاطر شرایط مامان نمیتونستیم زیاد بمونیم

توو راه برگشت دائم آدم های مختلف سلام علیک میکردن و منی که مدتهاست از جمع ها فاصله گرفتم با تعجب جواب میدادم..

از مصلی خارج شدیم پیاده رو ها هم شلوغ بود، مامان کمی حالش جا اومد و داشت میخندید پرسید اونی که از پشت چشماتو گرفت کی بود؟

داشتم توضیح میدادم که شنیدم کسی اسم کوچیکم رو صدا میزنه..

با خودم گفتم حتما تشابه اسمیه، وگرنه توی این شلوغی و رفت و آمد آقایون، کسی اسم منو صدا نمیزنه که!

از گوشه چشم دیدم یه خانم چادری سر کشیده از بین جمعیت و روی دوتا پا بلند شده باز اسمم رو صدا میزنه،

کامل به سمتش برگشتم و با تعجب نگاش کردم...هر چقدر به ذهنم فشار آوردم خاطرم نیومد که کیه؟!

حتی ته چهره آشنایی هم نداشت ...

سریع جلو اومد و دستم رو گرفت و من شوکه شده به اجزای صورتش نگاه میکردم و حافظه بصریم با سرعت اسلاید های مختلف از تصاویر رو آنالیز میکرد و ...

وقتی فهمیدم جیغ هر دوتامون هوا رفت

گفتم الهام توییی؟!

باورم نمیشد

تپل تر شده بود و یه پسر وروجک کنارش بالا و پایین میپرید.

چند دقیقه  فقط خندیدیم و بعد احوالپرسی های معمول

......

من و الهام از شلوغ ترین و شیطون ترین بچه های مدرسه بودیم

در واقع برند خرابکاری و شیطنت!!

جوری که بچه های دیگه گاهی ما رو به ارامش دعوت میکردن

معلم ها از دستمون فراری بودن...

دبیرهای دینی طاقت بحث رو نداشتن، جوری طومار مسائل اعتقادی رو در هم میپیچیدیم که حرفی برای گفتن نمونه..

از بین همه ی بچه های دو کلاس تیزهوشان اون سالها

اون هایی که مهاجرت کردن، اون هایی که درگیر مسائل سیاسی از نوع براندازانه شدن اون هایی که کشف حجاب کردن..

نا محتمل ترین گزینه ها شاید ما بودیم، کسی فکرشو نمیکرد چرخ تقدیر بچرخه و یه روزی ما دوتا از راهپیمایی روز قدس سردربیاریم

هنوز هم بچه های اون دوران گاهی که مارو میبینن شوک زده و با دهان باز از کنارمون رد میشن

با دیدن الهام کلی از خاطراتی که کمرنگ شده بودن دوباره برام زنده شد

وقایعی که فراموش کرده بودم

خط سیر پیچ در پیچ زندگیم در این سال ها..

و تغییراتی که در روزمرگی زندگی یادم میره که چقدر عجیب و مهم بودن

فکر میکنم که گام های بعدی چیه

مسیرهای اینده

عاقبتم چطوریه

نیمی نگران، نیمی خوشحال...

چه بازتاب خوبی بود امروز

خداروشکر

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 10:12