ابتدا تشکر کنم از دوستانی که با جزئیات اون چیزی که در ذهنشون بود رو مطرح کردند.
اما ادامه بدیم مطلب رو با توجه به چند نکته.
اول: اینکه خوشایندهای ذهنی از کجا میان؟ اینکه یکنفر دوست داره در سفر ساکن اتاق هتل باشه یا ساکن کلبه ی نقلی روستایی. چه اتفاقی در ذهن فرد افتاده که چنین علاقه ایی داره؟ اگر مرجع حس ثابت بود همه باید هتل رو دوست میداشتند و یا کلبه. اما این علاقه بین افراد مختلف متفاوته. این تفاوت از کجا میاد؟
دوم: تا حالا شده به جایی یا چیزی علاقمند باشید اما بعد از مدتی دلتون رو بزنه؟ مثلا علاقه به کلبه ی جنگلی داشتید ولی بعد از بروز یک حادثه دیدن کلبه ی جنگلی باعث ایجاد حس ترس در شما بشه؟
یا غذای خاصی رو دوست داشتید و بعد از یکبار حال به هم خوردگی بعد از مصرف اون غذا از چشمتون افتاده و با دیدنش حس بدی پیدا میکنید؟
یا فردی رو دوست داشتید و بعد از دیدن یک گناه یا کار زشت حس محبتتون از بین رفته یا کمرنگ شده؟!
کمی فکر کنید و اگر تجربه مشترک با مواردی که گفتم داشتید منت بگذارید و در کامنت ها عنوان کنید. ترک...
برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 39