دین

ساخت وبلاگ


سخن گفتن در رابطه با اصل دین قدری سخت است. البته شاید من اینطور احساس میکنم. به نظرم چنین می آید که کثرت اطلاعات شرحه شرحه در این حیطه، علی الخصوص برای افرادی که در جوامع با سابقه دینی یا مذهبی زندگی میکنند نوعی بی رغبتی ایجاد نموده که مانع از تفکر،مطالعه و تعمق حول این مباحث میشود. این بی رغبتی جنبه هایی متفاوت دارد، بعضی دین را مبحثی عامیانه و غیر ضرور و برخی دیگر شخصی و انفرادی تصور میکنند. عده ایی میپندارند که اگر نتیجه رویکرد دینی زندگی امروزه برخی افراد در حوزه‌ ادیان و‌ مذاهب گوناگون است اصلا، چه فایده ایی برای آن خواهد بود.. ... در جوامع مختلف صور گوناگونی از مشکلات این حوزه وجود دارد و حرف از دین مقدمات و دردسرهای خاص خود را میطلبد. حتی تصورش هم نگران کننده است که برای سخن گفتن در این مقوله چطور میتوان قرن ها تاریخ یهود، مسیحیت، اسلام، مذاهب گوناگون، انحرافات و التزامات ... را بررسی کرد. در باب چیستی‌ و چرایی دین سخن گفت و در حیطه های مختلف به رد یا اثبات نظریات متنوع پرداخت.  گاهی تخیل میکنم، با انسانی از آن سوی زمین مرتبط شده ام و قصد دارم در این رابطه مکالمه برقرار کنم. آن فرد چگونه تصوری خواهد داشت؟ اگر سوالاتی در ذهنش باشد من به چه صورت میتوانم پاسخ بگویم. مثلا اگر یکی از اهالی مکزیک از من بپرسد تفاوت تو و یکی از اعضای القاعده در باور چیست چطور میتوانم مسئله را برایش باز کنم؟ و آیا اصلا برای انسان هایی که سالهاست تحت تحمیق انواع رسانه ها روز و شبشان به هم دوخته شده میتوان از ذهنیات؟ از روح و ماوراء سخن گفت؟
عالم غیب را برای یک جوان بریتانیایی  چگونه میشود وصف کرد، آن هم زمانی که از کودکی انواع مدیا حول محور ومپایر، ویزارد، زامبی، مجیک و ... دیده است. اگر در رابطه با جهان آخرت بگویم کلام مرا استنباط میکند یا تخیلاتش فیلم عروس مردگان، انیمیشن کوکو یا اساطیر یونانی را تداعی میکند؟!

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 137 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:54