آسایشگاه زنان معلول ۳

ساخت وبلاگ

توی اتاق مدیریت نشسته ام در حال نوشتن پرونده ها. از دوربین بخش را نگاه میکنم، پرستاران در حال تعویض لباس بیماران هستند. یکی از معلولین روی ویلچر در را چارطاق باز میکند و میپرسد امروز چه تغییری کردم؟

مویت را کوتاه کرده ایی، بلوز شلوار ست طوسی پوشیدی، ساعت قهوه ایی هم دستت کردی. خوشحال دستی توی موهایش میکشد و میگوید چطور شده؟ بالاخره دل رو به دریا زدم و کوتاهش کردم!

جواب میدهم: بنظرم که خوب شده این مدل بهتر و سرحال تر نشانت میده، صورتت هم بازتر شده..

میخندد و میگوید: خب به من چه!!!

در حالی که تکه وافل خشک را آرام توی دهانم جابه جا میکنم چشمم  روی پرونده ها متمرکز میشود

دوباره قاه قاه میخندد و می گوید: خب به من چه!

با لبخند میگویم: خب به تو چه !؟

ایندفعه اساسی تر میخند بعد شانه هایش را بالا می اندازد و تکرار میکند به من چه و حالیم میکند که دستم انداخته و "به من چه" اسم تکنیک ورزشی است که خودم یادش داده ام تا درد شانه یخ زده اش را اندکی تسکین دهد.

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت: 15:09