last war

ساخت وبلاگ

یک جمعه دیگه هم رفت. روزی که برای مسلمین عیده اما رفتنش غم بزرگی میده. هر کسی این غم رو نمیفهمه. برای بعضیا در حد لعنت به روز شنبه و شروع کاره . برای بعضی دیگه هم ... خب نمیدونم برای هر کس چه معنایی میده.

آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه حمله کردند و توی این قاراشمیش سرزمین های میانی من بیشتر از همه به روایت های ظهور فکر میکنم، به آخرین جنگ جهانی.

همه چیز داره برام مثل یه پازل شکل میگیره. اونقدری که گاهی فکر میکنم نکنه دروغه! دقت که میکنم میبینم اونایی که تلاش میکنن بگن دروغه بیشتر از من باورش دارن.


دوربین رو میارم روی خودم و نزدیکانم. انگار یه جزیره اییم. در اوج بیخبری، در اوج سرگردانی. میدونیم اما نمیدونیم! این بهترین توضیح برای وضع ماست. مثل کسی که میبینه اما نگاه نمیکنه!

ما برای اون چیزی که همه مون میدونیم چیه داریم چیکار میکنیم؟

فرض کن فردا ظهوره...

نه بابا حالا که اینقدر زود نمیشه....

باش، فکر کن سال دیگه ظهوره!

در حالی که اصل احتمال همین لحظه و ثانیه بعد هست.

خب اگه کسی بهت خبر بده و خبر راست باشه چیکار میکنی؟

میری زبان یادمیگیری که با مردم دیگه بتونی ارتباط برقرار کنی؟ میری باشگاه تا بدن قوی داشته باشی؟
شروع میکنی مباحث اعتقادی و شرعی رو میخونی که بتونی برای بقیه جا بندازی حکومت از چه قراره و چرا فرضا" باید خمس بدن؟


یا اینکه فکر میکنی که خب، آقا میاد و دست میذاره روی سر مبارک شما و استعداد خداداد پیدا میکنی؟


سنت خدا و سنت ائمه اینه؟
اگر این بود چرا این همه به خودشون زحمت دادن و هزار و چهارصد سال صبر کردن، خب از همون اول مولا امیرالمومنین با یارانش همین کار رو میکرد.

پس قضیه چیه؟؟

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 24 ارديبهشت 1397 ساعت: 2:48