ترک

متن مرتبط با «جاده خاکی از مرتضی پاشایی» در سایت ترک نوشته شده است

از این دست قضایا ۴

  • حوالی سال ۸۰ دوستی داشتم که در همسایگی ما نبش کوچه به سمت بزرگراه زندگی میکردند. یکی دو سال از من کوچکتر بود و دو برادر بزرگتر از خودش داشت. بخاطر دوستی پدرها ما هم روابط خوب و نزدیکی داشتیم. در همان سالها پدر دوستم در ماموریت کاری فوت کرد. مادر و سه فرزند مشمول ترحم همسایه ها و فامیل بودند و بعد از آن اتفاق زندگیشان تا حدی از مسیر طبیعی خارج شد. در کوچه ی ما تنها زنی که بیوه شده بود خانم آقای ف بود. و همین روی تعامل آن خانواده با سایر همسایه ها اثری منفی داشت. علی الخصوص که خانم آقای ف به نسبت جوان بود. یکی دو سال که از مرگ آقای ف گذشت، اینطور به گوش ما رسید که قرار است خانم آقای ف ازدواج کند. در عالم بچگی این اتفاق برای من عجیب بود. مخصوصا با داستان هایی که از ناپدری ها و نامادری های بدجنس در تلویزیون دیده بودم هر بار که دوستم را میدیدم به خیال خودم ابری از بیچارگی و غم چهره اش را پوشانده بود. مراحل ازدواج خانم آقای ف در حال طی شدن بود. در بعدازظهر گرم یکی از روزهای تابستان صدای فریاد و جنجال آرامش خواب عصرگاهی ما را به هم زد. سرک کشیدیم که ببینیم چه خبر است؟! انتهای کوچه به سمت بزرگراه دعوایی اساسی در جریان بود. خانواده ی آقای ف با قشون چند نفره در حال نزاع درب منزل خانم مرحوم ف بودند. بعد ها از صحبت بزرگترها اینطور دستگیرم شد که خاتواده مرحوم از ازدواج جدید عروس سابقشان ناراضی بودند و قشون کشی سنتی جهت زنده کردن یاد پسر متوفایشان و برای زهر چشم گرفتن از عروس سابق راه انداخته بودند. خیلی قصد ندارم زوایای داستان را بررسی کنم. یک خاطره ی دور بیش از این امکان شرح و بسط ندارد. نقطه ی تمرکزم در مورد این خاطره مفهوم انتظار است و حد و حدود آن. اینکه ما تا چه اندازه میتوا, ...ادامه مطلب

  • از این دست قضایا

  • تا مطلب پست قبل آماده میشه یک نیمچه روایت واقعی بنویسم اینجا برای تذکر خودم که یادم نره گاهی ممکنه آدم سر از کجاها پیدا کنه... دو تا دوست محترم هستن خانم الف و خانم ب. خانم الف دلبسته ی یکی از خواستگاران محترم و موجهی میشه که درب منزلشون رو میزنن و در رویای تشکیل یک زندگی عاشقانه روزهاش رو به شب میرسونه. در پروسه ی خواستگاری مشکلی پیش میاد و روند طولانی میشه. مشکل از جانب خانواده ی پسر و شخص مادرشون هست که دوست ندارن پسرشون با دختری که بین نودونه جنبه ی مثبت یک جنبه ی منفی هم دارن ازدواج کنه(جنبه ی منفی نظر مادر پسره، از نظر شرع و دین اصلا این ویژگی منفی به شمار نمیاد). پسر کی هستن؟ نواده ی وکیل الرعایا ؟ خیر. یک کارمند قراردادی ساده که دختر خانم بخاطر جنبه های دینی و ایمانی ایشون رو پذیرفتن. این پروسه ی خواستگاری چند سال طول بکشه خوبه؟ یکسال؟ دو سال؟ سه سال... پنج سال! و دختری که در این بین منتظره و سالهای عمرش در این انتظار از بین میره و پسری که اصرار میکنه که من دارم تمام تلاشم رو میکنم برای رضایت مادر... کار به مراجعه به اساتید عرفان در قم میرسه و ...  پسر از یکسو نگران دل مادر از یکسو نگران تباه کردن زندگی دختر... در نهایت اعلام میکنه که نمیشه و زندگی شما دختر خوب تباه میشه اگر همسر من باشید، شما رو به خیر و ما رو به سلامت.. بریم سراغ خانم ب، چه نقشی در داستان ما دارند؟ دوست صمیمی خانم الف هستند و در جریان ماجرا و بدبین به مسائل و بعد از خراب شدن حال خانم الف و به اتمام رسیدن کار نگران ما وقع و همچنین ناظر این جریان چند ساله... خانم ب تعریف میکردن که دوستش الف به اون آقا پسر گفته بود که من محرم اسرارشم و در خیلی از مسائل کاری و مشاورات با من در ارتباطه. کمی که , ...ادامه مطلب

  • قرارهای بعد از سی سالگی

  • امروز با "مسافری از هند" و "مارکوپولو" بیرون رفتیم. آخرین باری که همدیگه رو دیدیم دو یا سه سال پیش بود. از حلقه صمیمی دوستان دوران دبیرستان فقط ما سه تا موندیم که به قرار و دیدارهای سالانه علیرغم اختلافات شدید فکری همچنان پای بندیم.  دیدارمون معمولا اینطوری پیش میره که تا یکی میاد حرف سیاسی و فرهنگی بزنه اون یکی سریع میگه اینو نگو الان دعوامون میشه! :)))) همه چند لحظه سکوت میکنیم و در نهایت به مسائل دیگه میپردازیم... امروز بحث حول محور ازدواج مارکوپولو بود..بعد از سالها اقامت در (...) بالاخره فرد مناسب رو پیدا کرد و دوره آشنایشون به لطف خدا بخوبی در حال پیش رفتنه.  حالا چطور آشنا شدن؟ یکی از خانم معلم های کلاس زبانش که همسر آسیایی داره باهاش صحبت میکنه و اجازه میگیره که فرد مناسبی رو معرفی کنه. دقیقا سیستم واسطه گری خودمون اما از نوع اروپاییش... و از بین تمام مدل ها و تجربه ها این یکی جواب میده :) میگفت اولین باری که براش فسنجون پختم برگشت و گفت از طرف از مادرت تشکر کن که چنین دختری تربیت کرده :) و من اینجا فهمیدم موقعیت درست، فرد درست و رابطه درست اصلا چی هست و چطور میتونه باشه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ذهن قیاس پردازم

  • نحوه ی اعتراضات دانشجویی به قتل عام غزه. ذهن من این سبک اعتراض رو با اعتراضاتی از قبیل فحش ها، در و پنجره شکستن ها، قمه کشیدن ها، چوب و چماق پرانی های برخی از دانشجویان ایرانی مقایسه میکنه... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ارتباطات حقیقی در مجازی

  • واقعا جا داره یک بنر بزنم و از همه ی دوستانی که این مدت کمک کردن به صورت های مختلف تشکر کنم... همیشه با فلسفه بنر زدن مشکل داشتم و با خودم میگفتم چه معنی میده؟! اما الان فکر میکنم میتونه معنیش این باشه که از بس محبتتون زیاد بوده و قلبم رو سرشار کرده که دلم‌ میخواد عالم و آدم خوبیاتون رو بفهمن.. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سقوط از واحد رمانتیک هتل درویشی

  • رابطه ی احساسی یکی از دوستانم هم به ناکجاآباد رسید و در نهایت قطع شد. سیل اشک ها و آه ها و نگرانی ها یک طرف...این درس نگرفتن از رابطه و حل نکردن مشکلات درونی هم یک طرف. گرچه که بنظرم پروسه اصلاح درونیات یک فرآیند زمان بر و گاهی به طول عمر افراد هست اما در کنارش باید به این توجه بشه که شکست ها و موفقیت ها تنها بالا و پایینی برای شناخت بیشتر از خودمون و هرس و جوانه زدن ها و رشد مجدد هست. این رابطه میره و رابطه بعدی میاد و انسانی که یاد نگرفته مسائلش رو از راهی به جز فرافکنی حل کنه. حتی الان هم که در حال مشاوره گرفتن هست بدون تمرکز در حال تلاش برای شونه خالی کردن ها از نقایص رفتاری.. فکر میکنم که مشکل اصلی این دومیه است برای هر آدمی(علی الخصوص خودم) وگرنه کیه که زندگیش بالا و پایین نداشته باشه؟؟ خدا به دادمون برسه با این ماسک ها و لباس های آنتیکی که استفاده میکنیم تا خودمون رو حتی از خودمون پنهان کنیم...یا بلعکس مثل رابطه ی نام هتل درویشی با سطح رفاهی که ارائه میده، پشت تواضع و خیرخواهی نیت های سلطنت مآبانه رو پنهان میکنیم.. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پیامی از یک دوست تفریطی به من افراطی

  • (از سری کامنت های خصوصی که بدون آدرس دریافت میکنم): امروز داشتم یه ویدیو میدیدم از اثر مومنتوم یا تکانه خطی. به این معنی که رفتار کوچک ما می‌تونه اثرات بزرگی روی جهان بذاره. توی اون ویدیو یه دومینو از 13 قطعه تشکیل شده بود. اولین قطعه که کوچکترین قطعه بود حدود 50 گرم بود. رد و 13همین قطعه 50 کیلوگرم(هر قطعه ۱۵ برابر قطعه قبلی) . در نهایت یه قطعه 50 گرمی یه قطعه 50 کیلویی رو انداخت.بنویسین. گرچه من گاهی میام اینجا فک می‌کنم شما کمی افراطی هستین اما شما خوب می‌نویسین. نوشته‌های شما می‌تونن اون قطعه 50 گرمی باشن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوستانی دارم، بهتر از آب روان

  • خب قصه از اونجا شروع شد که بچه ها تصمیم گرفتن منو خوشحال و سورپرایز کنن...و یکساعتی رانندگی کردن و رسیدیم به اتاق فرار تا اون لحظه ایی که از در اصلی رد نشدیم و چراغ ها خاموش نشد باور نکردم که دارن اینکارو با من میکنن..!! بعد از اون اکیپ دوستان بودن یه اتاق فرار و منی که اینقدر جیغ میزنه که حتی آکتورهای اتاق فرارم ازش فراری ان ... از یه جایی به بعد روسریم رو توی صورتم کشیدم و بدون اینکه اطراف رو ببینم همراه بقیه از این اتاق به اون اتاق رفتم.. ولی خب این ترفندم جوابگو نبود، آخر بازی اپراتور زنگ زد و خطاب به من گفت باید تمام مسیرو برگردی و فلان شیء رو برداری... اینکه چیکار کردم و چطور رفتم و برگشتم بماند یادمه یه جاهایی ندای درونم میگفت وانمود کن که غش کردی. حقیقتا اینقدر فشار روانی حس میکردم که خیلی سخت نبود وارد فاز بیهوشی بشم..فقط از ترس اینکه مبادا همه ی اون موجودات نزدیکم بشن که ببینن چم شده دور این فکر رو خط کشیدم یادمه توی اتاق آخری خطاب به اون موجود کریه با لباس بلند سیاه میگفتم، آخه چرا اینکارو میکنی؟ خدارو خوش میاد؟!!! احتمالا طرف پشت ماسک روده بر شده.... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تا از دلم بشویی

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سلام به درهای باز شده آسمان

  • عبد، هر گره کوری داشته باشد، در ماه مبارک رمضان با ربّ خود در میان بگذارد، خداوند آن را باز می‌کند. پس، از ماه رمضان غفلت نکنید. حاج آقا مجتبی تهرانی (رحمت الله علیه) .......................... گاهی برای آدم مشکلی پیش میاد مشکل طولانی میشه انتظار رهایی از مشکل داره برای استراحت بی طاقت میشه و دوباره مشکلی روی مشکل بوجود میاد.. درد کم بود، غم هم اضافه شد باز مدتی صبر میکنه به خودش وعده استقامت میده احتمال امتحان میده و درست اون جایی که منتظر رهاییه باز هم مشکل دیگه ایی پیش میاد  گاهی به این طریق کوله باری روی دوش آدم سوار میشه که نمیتونه حملش کنه.. اینجا چاره کار واقعا چیه؟! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مدیریت اعلان یا پتوها هم پرواز میکنند..

  • با هر بار اعلان اخبار و شبکه های مختلف تلویزیون پیرامون کم کردن درجه بخاری و صرفه جویی در مصرف، خانم والده یک درجه از شعله ی بخاری میکاهد. با غصه فراوان و نگرانی در چهره اش به سمت بخاری میرود، بعد هم با نگاه گلایه آمیز خطاب به ما : رعایت کنید! مردم در سختی اند! به گمانم شعله ی بخاری خانه در فصل پاییز بیش از درجه فعلی بود. کافی است چند اعلان دیگر به گوش ایشان برسد تا به جای بخاری چند شمع در اقصی نقاط خانه برافروزند. ما هم بخاطر آن حس رضایت در چهره و آرامش وجدان خانم والده که فکر میکنند با هر چه کم کردن شعله بخاری خویش، چراغی در خانه ی غیر روشن میکنند چیزی نمیگوییم و یک لایه ژاکت اضافه میکنیم.  اوضاع طوری شده که دمای بیرون خانه از نظر اهل منزل بسی گرمتر از اندرون است. عاجزانه از مسئولین استدعا داریم که اعلان و هشدار را هم به صورت هوشمند مدیریت کنند. مثلا در خانه همسایه که در فصل زمستان با پیراهن ساحلی تردد میکنند روزی پنج اعلان پخش شود، در خانه ما که اهل منزلی نیست و چند گوله پتوی متحرک این سو و آنسو میروند نهایتا دوبار در ماه اعلان روی آنتن برود... با تشکرات قبلی. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از سری نمیدانم های روزگار

  • ...هر چند وقت یکبار هم میروم صندوق دریافتی های وبلاگ و آن نظراتی که با اسم های دیگر گذاشتی و من هم همه را از قبل فرستاده ام هرزنامه، چک میکنم..., ...ادامه مطلب

  • یک نفر از کادر درمان

  • خب راستش هیچوقت تصور نمیکردم حالتی پیش بیاید که تیم درمان خط مقدم مبارزه شوند. شاید در خیال، اما در واقعیت برایم باور پذیر نبود. نهایتش به نظرم میرسید که اگر جنگی باشد در پشت جبهه میشود خدمت رسانی کرد, ...ادامه مطلب

  • درجازدن

  • راه های قدیمی با تمام احترامی که برایشان قائلم دیگر جواب نمیدهند. ایده های جهادی و سیستم های هیاتی، برنامه های سازمانی و سازمان های طراحی برنامه به نو شدن نیاز دارند.   گپ ها و باگ ها باید گرفته شوند., ...ادامه مطلب

  • گفت پیغامبر به آواز بلند. با توکل زانوی اشتر ببند

  • اینکه در هر بحران و واقعه ایی تازه دست به دعا برداریم و ختم صلوات پخش کنیم و توبه و انابه ... به نظر من از پست ترین شیوه های مسلمانی است، مگر اینکه در یافتن راه حل قدم از قدم برداریم و اقدام کنیم. و ی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها