...دست از سبب مدار که بیابر نوبهار یک قطره از محیط به گوهر نمیرسد نتوان به دست و پا زدن از غم نجات یافت در بحر بیکنار شناور نمیرسد دارد اگر گشایشی از دامن شب است دست شکایتی که به محشر نمیرسد... بخوانید, ...ادامه مطلب
نشستم روی صندلی مینی بوس و از شدت زیبایی و سرسبزی منظره پارک کنار ایستگاه گریه م گرفته.. این قسمت شهر پر از درخت های تنومند و قدیمی... آب جو ها از چشمه ی مرکزی شهر جاریه رودخونه پشت سرمه و صدای سارها، طوطی ها با زمزمه نسیم همراه شده... فکر برگشتن به چاردیواری خونه اذیتم میکنه، قلبم سنگین میشه و گلوم میگیره با خودم فکر میکنم آپارتمان نشین ها چی میکشند؟!... حیاتی که با سبزی و آب عجین شده رو چه به خاکستری بتن خدایا خودت دل ها و خانه ها رو وسیع کن بخوانید, ...ادامه مطلب