دستپخت

ساخت وبلاگ

.......آمده ام رستوران،

تک و تنها...حوصله ی دوستانم را هم ندارم. و لعنت میکنم آن لحظه ایی را که پرسیدی گرسنه ایی و من گفتم نه،  و اصلا" حواسم نبود که این فرصت مناسبی است و ما تاکنون با هم غذا نخورده ایم.

گند زدم شازده ...

قورمه سبزی گرفته ام...

و بی تو مزه ای ندارد، شاید چیزی در مایه های خاک اره...

راستی شازده نگفتم دستپختم آنطورها هم که فکر میکردی بد نیست، آن شب که زنگ زده بودم در باب فلسفه سوال کنم، جدی نگفتم...غذایم خیلی هم خوب شد...اما تو که نبودی از آن بچشی........

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1396 ساعت: 10:43