خشاب اسلحه ام پر است!

ساخت وبلاگ


حکمت!

حکمتش چیست؟

همه همین را میگویند. ببین حکمتش چه بوده!
و من فکر میکنم که مثلا" حکمت این آشنایی این بوده که روحم بعد از آن همه خستگی دوباره جان بگیرد و بنویسم و بسرایم..

مثل این بیت هایی که این روزها در حرم از قلمم جاری میشود..

و اگر چنین باشد و تنها حکمتش این باشد، بساط قلم و شعر و شاعری را در هم گره میزنم و به دورترین نقطه ی ممکن  پرتاب میکنم و بی زبان آنقدر در خودم میریزم تا ...

نه! زبان تهدید و خط و نشان کشیدن ندارم...

همان چشم اشکبار و گردن کج و دست خالی مقابل تو، که حکمت می آفرینی، گره میزنی...گره میگشایی به مو میرسانی اما نمیبری مرا بس است...رحم میکنی به حال ما؟!


یکنفر بیاید و بنویسد "رحم میکنی؟" و تو بی جواب بگذاری...نه! من اینگونه نشناختمت یا قدیم الاحسان!

ارحم!

ارحم من راس ماله الرجا

 ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکاء

.

.

و بیایم رویا ببافم که جاده خضر تا جمکران دوباره باز میشود و یک صبح جمعه...پیاده...


ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 173 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 8:46