درد بی رنگی

ساخت وبلاگ


کامنت که نمیگذاری،

پیام هم که نمیدهی..

جواب هایت هم که تلگرافی هست..


داری تلاش میکنی که فراموش کنیم؟! یا من فراموش کنم؟؟؟

یا حالا که همه ی برگ ها را روو کرده ام دیگر بازی برایت رنگی ندارد..

.

.

بعضی وقت ها فکر میکنم خودم را در یک جایگاه عاریه جا کرده ام و به زور قصد اجرای نقشی را دارم که در قالب من ندوخته اند شازده...

انگار از ان اول همه چیز درست بود و این میان فقط من اشتباهی بودم..

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 137 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 8:46