والعادیات ضبحا

ساخت وبلاگ

..


امروز پیام دادم. با تم رسمی پیش از آشنایی،

کاری خواسته بودی که پیگیری کنم...


اگر بدانی قلبم در سینه چگونه خود را به این سو و آن سو میکوباند...


نمیشود که برایت بگویم،

دلم نمیخواهد ضعیف جلوه کنم و خودم را آویزان از وجودت...میدانم دوست نداری...پس خودم را راسخ و قوی نشان میدهم..


میدانم دوست نداری وابستگی را و اینکه از تو تعهد بخواهم،

میدانم که گریزانت میکند..

اینکه بند بند وجودم به تو گره خورده را اینجا مینویسم...

تا بال پروازت را سنگین نکرده باشم...


شازده، وجودت برایم مثل قرائتی مستحکم از والعادیات است...

صلابت عباس بن علی دستگیرت باشد..



آن روز آخری، توی پارک...با دیدن سبکسری های دخترکان در جلب نظر فرندهایشان، یادم است که بند نمیشدی...

کمتر کسی را دیدم که اینگونه زیبا تجلی غیرت باشد...

و فخر من از این موضوع خارج از حد تصور است....




.

.

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1395 ساعت: 15:13