میو میو

ساخت وبلاگ

از دیشب یک بند میو میو میکند بچه گربه ایی که نمیدانم در کدام گوشه از خانه همسایه محبوس شده.

دم سحر چادر نمازم را سر کردم و دل به تاریکی کوچه زدم ببینم این بخت برگشته کجاست.

از دم در خانه جلو تر نرفتم مبادا همسایه ایی از پنجره ایی نیم بسته ببیند و فردا زمزمه دختر علی آقا دیوانه شده کوچه را بردارد، پس اساسا" به دل تاریکی زدن تعبیر غلطی است!

چشم تنگ کردم اما ردی از منبع میو میو یافت نشد.

هم اکنون در اتاقم به سر میبرم و بار هر بار میو میو جانگداز با بطری پلاستیکی خالی نوشابه توی سرم میزنم.

دلم میخواد گریه کنم

اما میدانم گریه کردن برای یک بچه گربه آنهم در سن و سال منی کاری احمقانه است!

حس سرخوردگی از اشک نریخته حالم را به هم میزند.

پ.ن: یعنی ساکنان خانه شرافت و شعورشان نمیرسد که به داد گربه برسند؟

ترک...
ما را در سایت ترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2waitor1 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 19:36