ترک

متن مرتبط با «عشق یعنی یک پلاک» در سایت ترک نوشته شده است

یک مشاوره ی سرپایی

  • قسمت پذیرش نشستم و به درد و دل منشی گوش میدم. یکساعتی تا ویزیت مریض بعدی وقتم آزاده. مادر یکی از بچه ها بی مقدمه سرش رو از شیشه داخل میکشه و میگه میشه کمکم کنید؟ معمولا اینطور موقع ها انتظار دارم مراجع تکمیل فرم بیمه یا استعلاجی رو ارائه کنه... میپرسم چه کمکی ازم برمیاد؟ با نفس نصفه نیمه با صدای بی حالت و یکنواخت ادامه میده: من حالم خوب نیست، خودکشی کردم نمیتونم پسرم رو تحمل کنم میشه کمکم کنید. چشمام دنبال راه فرار میگرده، پشت پیشخوان پذیرش چه کمکی میتونم بکنم؟ خیلی هم مرتبط با تخصص کاریم نیست. بهترین کار فرار از موقعیته یا ارجاع دادن...میتونم حرفه ایی عمل کنم و از دستورالعمل ها پیروی؟ خیییر! شروع میکنم به صحبت کردن میپرسم چرا خودکشی کردی؟ چندسالته؟ بچه ی چندمی؟ چرا به خانواده ت سر نمیزنی تا کمی از حالت تنش خارج بشه. پیشنهاد میکنم که بچه رو آموزشگاه ویژه بذارن و اون وقت آزاد رو مادر در یک فعالیت مفرح شرکت کنه و همزمان توی ذهنم این عبور میکنه که لزوما در منزل موندن خانم ها هم خیلی خوب نیست.. در حین صحبت شوهر خانم خیلی آهسته از راه میرسن و بدون اجازه وارد بحث میشن. درک میکنم که حس حمایت و نگرانی داره پدر خانواده، اما نباید به حریم همسرش احترام بذاره؟ شاید هم بلد نیست برای ورود به یک صحبت دونفره اجازه بگیره و فقط مشکل فقدان مهارته... مجبورم ایشون رو هم به بحث راه بدم و یک مکالمه فوق خصوصی و حساس رو در سالن کلینیک مدیریت کنم! همه ی مواردی رو که به مادر خانواده گفتم برای پدر تکرار میکنم چون نمیخوام شکش تحریک بشه و بنظر میرسه از همون اول بحث گوش وایساده بودن. مادر بصورت اساسی کلافه ست و دلش میخواد از زیر هر چی فشار در زندگی خلاص بشه و من دارم جزئیات کلاس های فنی حرفه ایی, ...ادامه مطلب

  • کی فکرشو میکرد؟!

  • دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ب.ظ متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. ۳ ۰ ۰۲/۰۸/۰۱ أنارستان پاسخ: قلب یک ایرانی رو بعد از یکسال تجمعات بی پایه و اساس قطعا نباید به درد بیاره...اگر آزادی بیان داشتند که مورد حمله پلیس قرار نمیگرفتند و از خدمات محروم نمیشدن.بحث بود که کریم بنزما به خاطر حمایت از فلسطین شهروندی و همینطور جایزه ش لغو بشه.موارد دیگه هم هست میتونید سرچ کنید و ببینید.همین چند روز پیش در مراسم ختم یکی از هنرپیشه ها بعضی نخبگان سیاسی شعار نه غزه نه لبنان دادند، اما نه حق شهروندیشون لغو شد و نه جریمه شدن.فلذا دوست عزیز مطالعه رو به شما پیشنهاد میکنم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سقوط از واحد رمانتیک هتل درویشی

  • رابطه ی احساسی یکی از دوستانم هم به ناکجاآباد رسید و در نهایت قطع شد. سیل اشک ها و آه ها و نگرانی ها یک طرف...این درس نگرفتن از رابطه و حل نکردن مشکلات درونی هم یک طرف. گرچه که بنظرم پروسه اصلاح درونیات یک فرآیند زمان بر و گاهی به طول عمر افراد هست اما در کنارش باید به این توجه بشه که شکست ها و موفقیت ها تنها بالا و پایینی برای شناخت بیشتر از خودمون و هرس و جوانه زدن ها و رشد مجدد هست. این رابطه میره و رابطه بعدی میاد و انسانی که یاد نگرفته مسائلش رو از راهی به جز فرافکنی حل کنه. حتی الان هم که در حال مشاوره گرفتن هست بدون تمرکز در حال تلاش برای شونه خالی کردن ها از نقایص رفتاری.. فکر میکنم که مشکل اصلی این دومیه است برای هر آدمی(علی الخصوص خودم) وگرنه کیه که زندگیش بالا و پایین نداشته باشه؟؟ خدا به دادمون برسه با این ماسک ها و لباس های آنتیکی که استفاده میکنیم تا خودمون رو حتی از خودمون پنهان کنیم...یا بلعکس مثل رابطه ی نام هتل درویشی با سطح رفاهی که ارائه میده، پشت تواضع و خیرخواهی نیت های سلطنت مآبانه رو پنهان میکنیم.. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پیامی از یک دوست تفریطی به من افراطی

  • (از سری کامنت های خصوصی که بدون آدرس دریافت میکنم): امروز داشتم یه ویدیو میدیدم از اثر مومنتوم یا تکانه خطی. به این معنی که رفتار کوچک ما می‌تونه اثرات بزرگی روی جهان بذاره. توی اون ویدیو یه دومینو از 13 قطعه تشکیل شده بود. اولین قطعه که کوچکترین قطعه بود حدود 50 گرم بود. رد و 13همین قطعه 50 کیلوگرم(هر قطعه ۱۵ برابر قطعه قبلی) . در نهایت یه قطعه 50 گرمی یه قطعه 50 کیلویی رو انداخت.بنویسین. گرچه من گاهی میام اینجا فک می‌کنم شما کمی افراطی هستین اما شما خوب می‌نویسین. نوشته‌های شما می‌تونن اون قطعه 50 گرمی باشن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مدیریت اعلان یا پتوها هم پرواز میکنند..

  • با هر بار اعلان اخبار و شبکه های مختلف تلویزیون پیرامون کم کردن درجه بخاری و صرفه جویی در مصرف، خانم والده یک درجه از شعله ی بخاری میکاهد. با غصه فراوان و نگرانی در چهره اش به سمت بخاری میرود، بعد هم با نگاه گلایه آمیز خطاب به ما : رعایت کنید! مردم در سختی اند! به گمانم شعله ی بخاری خانه در فصل پاییز بیش از درجه فعلی بود. کافی است چند اعلان دیگر به گوش ایشان برسد تا به جای بخاری چند شمع در اقصی نقاط خانه برافروزند. ما هم بخاطر آن حس رضایت در چهره و آرامش وجدان خانم والده که فکر میکنند با هر چه کم کردن شعله بخاری خویش، چراغی در خانه ی غیر روشن میکنند چیزی نمیگوییم و یک لایه ژاکت اضافه میکنیم.  اوضاع طوری شده که دمای بیرون خانه از نظر اهل منزل بسی گرمتر از اندرون است. عاجزانه از مسئولین استدعا داریم که اعلان و هشدار را هم به صورت هوشمند مدیریت کنند. مثلا در خانه همسایه که در فصل زمستان با پیراهن ساحلی تردد میکنند روزی پنج اعلان پخش شود، در خانه ما که اهل منزلی نیست و چند گوله پتوی متحرک این سو و آنسو میروند نهایتا دوبار در ماه اعلان روی آنتن برود... با تشکرات قبلی. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کلینیک، واحد جنایی.

  • جوان خانواده الف ۳۵ ساله، پدر سه فرزند چند هفته پیش مفقود میگردد. خانواده به توصیه اطرافیان پی جوانشان را نمیگیرند چون فکر میکنند بخاطر ترانه ایی که برای مهسا امینی خوانده و در اینستا منتشر دولت دستگیرش کرده و اگر پیگیر شوند و سر و صدایی شود دولت لج میکند و برای فرزندشان عواقب سختی دارد. ......... یک هفته ایی میگذرد. در ایست بازرسی پلیس خودرویی را متوقف میکند و طلب مدارک از صاحب خودرو. عکس مدارک با چهره راننده تطابق ندارد. راننده بازداشت میشود. بعد از استعلام مشخصات ماشین و پیگیری با خانواده جوان ۳۵ ساله تماس گرفته میشود و راننده تحت فشار برای توضیح پیرامون خودرو اعتراف میکند که رفیقش صاحب ماشین( همان جوان ۳۵ ساله) را به ضرب گلوله کشته چرا که حاضر نبود خودرواش را به او بدهد. پلیس را به محل جنازه سوخته مقتول میبرد و کم کم ابعاد قضیه مشخص میشود. ............................ با پخش شدن حقیقت بین طوایف دو خانواده، خانواده مقتول با هر آنچه در دست دارند به خانه های خانواده قاتل هجوم میبرند. گرچه خانواده قاتل از قبل خانه هایشان را از ترس جان به مقصد نامعلومی ترک کرده بودند... دو خانواده در هم ریخته و متلاشی بخاطر اعتیاد و میل به سرقت یک نفر... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مهمترین کار انسان قرن بیست و یکم

  •   تکان نخور! به هیچ چیز دست نزن!!.., ...ادامه مطلب

  • یک نفر از کادر درمان

  • خب راستش هیچوقت تصور نمیکردم حالتی پیش بیاید که تیم درمان خط مقدم مبارزه شوند. شاید در خیال، اما در واقعیت برایم باور پذیر نبود. نهایتش به نظرم میرسید که اگر جنگی باشد در پشت جبهه میشود خدمت رسانی کرد, ...ادامه مطلب

  • آهنگ ها با ما چه میکنند..

  • چه کسی فکر میکرد که آهنگ خداحافظ رفیق موسیقی متن عکس های تو باشد؟! راستی مطیعی وقتی " این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم " را میخواند میدانست روزی تو مخاطب آن خواهی شد؟ مهر خاتم این برهه از تاریخ ما را دریاب..., ...ادامه مطلب

  • تا اطلاع ثانوی-یک

  • آنسو مانتوی سفیدش را برداشت، جین لوله تفنگی را که این اواخر داده بود تنگش کنند را به پا کشید. ماند که شال سرش کند یا نه؟! کمی فکر کرد دیدار رسمی است یا غیر رسمی؟ مداد بل را برداشت و خط چشمش را تیر, ...ادامه مطلب

  • السلام علیک...

  • حالمان خوب نیست.کاش که هیچوقت خوب نشود...,السلام ...ادامه مطلب

  • این همه از یک نمط است

  • از اصول مخ زنیست: دانه بپاچ بعد کنار بکش تا طعمه با پای خودش بیاید. بعدش هم که آمد و اسیر شد بگو "مگر خودت نخواستی!؟" یا به قول فاضل: نگاهش را تماشا کن    اگر فهمید حاشا کن ,این,همه,نمط,است ...ادامه مطلب

  • شیطنت یعنی

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب

  • یک همچین خانواده ایی

  • غروب دم افطار همراه خواهر، جلوی مغازه لباس فروشی ایستاده ایم و در تلاش برای تخمین میزان قندخون برای ادامه مسیر یا بازگشت به خانه. یکهو یک نفر با صدایی مذکرانه از قفا خراب شد روی سرمان که اینجا چه میکنید؟! ...قاعدتا" عکس العملم نیازی به توضیح نداره! در حیت اجرای عکس العمل، دایی جان شماره 4 مخالف با مواضع نظام، با خنده و شادی فریاد میکشه : اینجوری میخوای بری مبارزه با داعش؟! :-/ پ.ن: جا داشت مبالغی کولی بازی راه بندازم تا ملت به جرم مزاحمت بریزن سرش! , ...ادامه مطلب

  • گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش

  • ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها